الماس خبر// ۲۶ مردادماه ۱۳۵۸ که اولین روز قدس در ایران پس از فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) با سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای و حضور میلیونی مردم تهران برگزار میشد، کمتر کسی تصور چنین روزهایی را برای فلسطین و قدس شریف داشت.
امام خمینی (ره) در آن روزها آن چیزی را در خشت خام میدید که شاید برترین سیاستمداران و استراتژیستهای آن دوران در آینه نمیدیدند و همگان پس از پیمان کمپدیوید، آرزوی آزادی قدس، قبلهگاه اول مسلمانان را آرزویی دستنیافتنی برای مسلمانان و پایان جنگهای صلیبی را به نفع مسیحیان آونجلیسم برداشت میکردند.
اما فرمان تاریخی امام، رهبری محور مقاومت در برابر توسعه لیبرالیسم غربی را به دست مردمانی سپرد که تا پای جان، پای آرمان خود ایستادگی میکنند و در برابر حضور دشمن در خاک آبا و اجدادی همکیشان خود دچار دنیازدگی و خیانت در آرمان نمیشوند.
ورق تاریخ از آن روز اینگونه رقم خورد که قدس شریف بهجای مسئلهای ملی و ناسیونالیستی که گَرد قراردادهای «کمپدیوید» و «اُسلو» بر آن بنشیند به مسئلهای دینی برای مسلمانان و مسئلهای انسانی برای آزادیخواهان تبدیل شود.
اما این شجره طیبهای که امام امت اسلام بنا نهاد، با دستان رهبر بعدی ایران بهدرستی تنومند شد و محوری را ایجاد کرد که نهتنها از بعد اجتماعی و سیاسی قدرت افکار عمومی مسلمانان را به دست گرفت، بلکه در میدان نبرد هم عملاً از سال ۲۰۰۸ و اولین تجربه جنگ ترکیبی حزبالله لبنان با اسرائیل به دست مسلمانان سپرد.
درست از همین زمان بود که همه رؤیای آن چه «طرح خاورمیانه بزرگ» مدنظر بوشِ پسر بود را به زبالهدان تاریخ سپرده شد و غرب آسیا تولد فرزند خلف خود یعنی محور مقاومت را جشن گرفت.
اما این تازه شروع ماجرا بود و درست از همین زمان بود که دیگر رژیم صهیونیستی روی خوش به خود ندید؛ آنچه که امام خمینی (ره) در ایران بنا نهادند و امام خامنهای در منطقه گسترش دادند به آن چنان رشدی رسید که در هفت اکتبر ۲۰۲۳ توسط فرزندان همین محور در فلسطین اشغالی و نوار غزه وارد فاز جدیدی شد؛ فازی که بهطورکلی آن را میتوان سراشیبی سقوط رژیم صهیونیستی و ظهور غرب آسیا منهای غده سرطانی اسرائیل دانست.
چنین حرکتی حتی برای برخی سیاستمداران وابسته به جریان غرب داخلی هم قابلهضم نبود و اگر مدیریت میدانی فضای داخلی توسط رهبر انقلاب نبود، چهبسا گل به خودیهای ابتدای درگیریها در سوریه و حمله آمریکا به عراق تکرار میشد.
برخی چنان در موهومات دوران جنگ سرد و برتری لیبرالیسم گیرکرده بودند که گمان میکردند نهتنها فلسطین با این حرکت نابود میشود، بلکه پس از فلسطین نوبت حزبالله و ایران است که بهگونهای ضربه بخورند که حتی یک تیر چراغبرق در ایران سالم نماند؛ اما در همین فضا و با حرکت انتحاری حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق، ضربه میخ بعدی با حمله مستقیم ایران به تابوت این رژیم غاصب چنان محکم وارد شد که حتی همین غربگرایان را هم به حمایت از عملیات «وعده صادق» وا داشت.
اما باز این همه ماجرا نبود و روند تند حرکت بهسوی نابودی رژیم صهیونیستی با حماقتهای خود، بهگونهای تداوم یافت که صدای مرگ بر اسرائیل به زبان فارسی از دانشگاه کلمبیای آمریکا که از حامیان آن شرکت کوکاکولا زیر نظر صهیونیست جهانی است به گوش رسید و بهموازات آن تمرین شعار «مرگ بر اسرائیل» در دانشگاهی در آلمان وایرال شد.
آری؛ اینگونه زبان مقاومت در برابر غرب بینالمللی شده است که در آکادمیکترین بخش خاک غرب، شعارها علیه این نظام برای جهانیان مخابره میشود و البته زبان مقاومت فارسی است.
رهبری ایران بر منطقه غرب آسیا که سالها پیش از شروع هفت اکتبر آغاز شده بود، امروز با تنبیه متجاوزان در خاک فلسطین اشغالی از مرحله تثبیت گذشت و وارد مرحله رهبری معنوی ایران در دوران گذار نظم بینالملل شد.
اگرچه از نظر استراتژیستهای جهانی، اوکراین خط مقدم و مرز بین برتری یا شکست وجهه نظامی لیبرالیسم غربی است و اگرچه چین در حال تثبیت جایگاه اقتصادی خود بهعنوان جانشین قدرت اقتصادی غرب سرمایهداری است، اما همین اندیشمندان غربی معتقدند به لحاظ جهانبینی، نه روسیه و نه چین توان ارائه آلترناتیوی برای آمریکا و غرب ندارند و در این جنگ تمدنها، ایران اسلامی پرچمدار رهبری ایدئولوژیک و فکری در برابر غرب لیبرالیسم است.
به همین دلیل است که حرکت دانشجویان و اساتید غربی در دانشگاههای اروپا و آمریکا در کنار طوفان الاقصی و وعده صادق، حرکتی دارای اهمیت قلمداد میشود و ایران اسلامی با رهبری آگاه و زمانشناس، توانسته با کمترین هزینه نهتنها از باتلاق ایجادشده از سوی آمریکا برای دوران گذار بیرون بیاید، بلکه ورق بازی را به نفع خود برگرداند و خود را بهدرستی بهعنوان رهبر ایدئولوژیک دوران گذار نظم بینالملل معرفی و زبان فارسی را بهعنوان زبان رسمی مبارزه با غرب معرفی کند.
انتهای خبر/